وضعیت هوای کابل

لیست پرواز ها

اوقات شرعی کابل

اذان صبح 5:32 ق-ظ
طلوع آفتاب 6:58 ق-ظ
اذان ظهر 12:30 ب-ظ
اذان عصر 3:20 ب-ظ
اذان مغرب 5:03 ب-ظ
اذان خفتن 6:20 ب-ظ

نرخ اسعار امروز

1 دالر 71.23 افغانی
1 یورو 76.77 افغانی
1 درهم 19.43 افغانی
1 تومان 1.130 افغانی
1 کلدار 257.20 افغانی
1 هندی 812.50 افغانی

روزنامه های کابل

محمد اکبر سنا شاعر ظریف اندیشِ نازک خیال

فرهنگ گهربار زبان فارسی، سخنوران و فرهیخته‌گانِ فراوانی را در دامان پر عظمت خویش پرورش داده است، یکی از این ستاره‌های درخشانِ شعر و ادب، محمد اکبر سنا فرزند محمد علم ، شاعر ظریف اندیش، خوش کلام و توانای زبان پارسی دری است که در 14 قوس 1319 در گذر کلالی واقع بخش باستانی شهر غزنی پا به هستی نهاده است. وی در سال 1345 از دانشکده‌ی زبان و ادبیات دانش‌گاه کابل سند لیسانس را بدست آورد. این شاعر چیره‌دست، زمانِ که بیش از ده سال سن نداشت و صنف سوم مکتب بود،  علاقه اش نسبت به شعر آغاز شد. برای آشنایی بیشتر خواننده‌گان با شخصیت و کارنامه هنری این این شاعر توانا، گفت و شنودی با وی انجام داده شده است. 

شعر را از چه سنی و در چه سبکی شروع کردید؟

سرایش شعر را در چهارده سالگی، هنگامِ که شاگرد صنف هفتم مکتب سنایی بودم در قالب غزل آغاز نمودم که در سال ۱۳۳۴به سلسله‌ی مشاعره در روزنامه سنایی به چاپ رسید.

نظر خانواده درباره‌ی شعر گفتن شما چه بود؟

خانواده ما به شعر علاقه‌ی خاصِ داشتند و بیشتر وقت‌ها در خانه‌ی ما شعر خوانده می‌شد. پدرم به اشعار سعدی، حافظ شیرازی و بیدل علاقه‌ی زیادِ داشت و همیشه مرا به خواندن شعر تشویق می‌کرد. 

اشعار کدام شاعران را بیشتر می‌پسندید و مطالعه می‌کنید؟

من اشعار تمام شاعران را می‌پسندم، از رودکی گرفته تا شاعران معاصر مانند سیمین بهبهانی و نادر نادر پور. همچنان انواع و اقسام قالب های شعری را مطالعه و بررسی کرده ام. 

موضوع اشعار شما چیست؟

موضوع اشعار من غنایی، انتقادی و گاهی هم انقلابی است.

به نظر شما شعر سرودن کسبی است یا ذاتی‌؟ 

به نظر من، شعر الهامِ است که در ذهن شاعر خطور می‌کند. بناً با یاد گرفتن و خواندن مسایل مربوط به آن شاعر نمی‌توان شد، اما این الهام و استعداد فطری باید از راه مطالعه و تمرین تقویه شود و رشد کند.

تفاوت زنده‌گی شاعرانه با زنده‌گی معمولی در چه است؟

دنیای یک شاعر با دنیای دیگر انسان ها تفاوت کلی دارد. زیرا شعر هنر است و طرز دید شاعران هم هنرمندانه‌است. نگاهِ شاعر ژرفتر از نگاه دیگران می‌باشد. از همین رو،  رسول اکرم(ص) شاعران را شاگرد خدا گفته است.

تا به حال چند اثر از شما چاپ شده است؟

تا به حال بیش از بیست اثر من اقبال چاپ یافته است که از آن جمله پنج اثر آن گزینه‌های شعر است به نام‌های در سوگ بهار, رنگ اثر, صهبای عشق، گل های خیال وپنجه آفتاب. 

چه شد که سروده‌‌های تان را چاپ کنید؟

به خاطرِ اشعارم را چاپ کردم که به دسترس مردم قرار بگیرد. همان گونه که غزالی گفته است: شعر در نفوس عجم مانند قرآن در نفوس عرب تاثیر دارد و شعر در خون ما مردم عجین شده است.

 ۱۰هنوز اولین سروده‌ی تان را بخاطر دارید؟

نخستین سروده‌ی من در سلسله مشاعره به روزنامه سنایی درسال ۱۳۳۴ به چاپ رسید. در آن زمان من در صنف هفتم متوسطه سنایی مصروف فراگیری درس بودم و مطلع آن این است.  

        ای روی تو رشک لاله و گل       گیسوی تو پر شکن چو سنبل 

۱۱.آیا كتابي در دست نوشتن داريد؟

کتاب بهار سخن، تذکره شاعران دوره غزنویان و رساله سنا در مسیر خاطرات و مجموعه‌ی شعری بنام در کوچه باغ غزل به همین زودی‌ها چاپ می‌شوند. 

۱۲. شاعرانِ جوان امروز را چگونه بررسی می‌کنید؟

علاقه مندی جوانان امروز نسبت به شعر، این هنر انسانی که یگانه مایه‌ی افتخار ما نزد سایر ملل است و با همه مخالفت‌‌های که در کمرنگ ساختن آن صورت می‌گیرد نوید بخش است. 

۱۳. آیا کسی از اعضای فامیل این هنر را شما به ارث برده است؟

اگرچه در خانواده ما بسیاری از اعضای آن طبع موزون دارد اما در سرایش شعر ازخود علاقه مندی نشان نمی‌دهند واین میراث را تنها دخترم بنفشه جان بهار از من به ارث برده است. 

۱۴.آیا گاهی برای شخص یا چیزی که بی نهایت به آن علاقه داشته اید شعر سروده باشید؟

دید شاعر با دیگران متفاوت است. شاعر از زیبایی های طبیعت الهام می‌گیرد تا شگفتی‌های آفرینش را با یک نگاه متفاوت ببیند تا ژرفنای احساسش نفوذ کند و برایش انگیزه می‌دهد و با بیان آن، احساس خود را ارضا کند، همین احساس وقتی می‌تواند شعر باشد که به خواننده وشنونده انتقال یافته بتواند. تا سال 1357 که کودتا چیان هفت ثور به قدرت رسیدند اشعار من متحدانه نبود تنها آنرا برای ارضای ذوق خود می‌سرودم. پس از هفت ثور و تجاوز شوروی سابق در کشور، در قلمرو اشعار غنایی و سیاسی تمرکز کردم. 

۱۵.در نوجوانی چه آرزویی داشتید و آیا به آن دست یافته اید؟ 

از کودکی آرزویم این بوده است که روزی فرا رسد تا فقر و گرسنگی از جامعه ما ریشه کن شود و کشور رو به انحطاط ما، به بلندای ترقی و تعالی برسد. درحاشیه این آرزو همچنان آرزوی دیگری هم داشتم که با دختر خاله ام که بسیار دوستش داشتم، پیوند همسری ببندم که خوشبختانه به این آرزو رسیدم.

نمونه‌ی کلام:

ما نه آنیم که فکر سروسامانه کنیم              هرچه داریم نثار ره جانانه کنیم 

جان ودل در ره مژگان بلاجوی نهیم           عقل ودین در گرو نرگس مستانه کنیم

 سالها پیروی عقل نمودیم و دمی                چه شود گر به هوای دل دیوانه کنیم 

شمع رخسار برافروز که ما روح وروان       همه را در ره جولان تو پروانه کنیم

 دور بادا لب ما تا ابد ازساغر عیش            گر به دور لب تو قصه پیمانه کنیم 

آشنای همه خوبان جهان مگردیم                این چنین گر سخن از معنی بیگانه کنیم 

سالها زاتش حرمان دل ما سوخت سنا          تا شبی در دل آن شمع طرب خانه کنیم

سهیلا سادات