شاهین
ایجاد تعادل در زندگی باعث می‌شود وظایف خود را به درستی انجام دهیم. در واقع تعادل در زندگی به معنای تعادل‌داشتن در کار و تفریح و امور زندگی است؛ یعنی باید برای هر کاری مدیریت زمان داشته باشیم تا بتوانیم زمانی را که در اختیار داریم، تقسیم‌بندی کرده و وظایف خویش را متناسب به آن به پیش ببریم. انسان باید در زندگی خود تعادل ایجاد کند و با این تعادل به موقع به کلیهٔ امور بپردازد؛ زیرا در نهایت احساس آرامش و امنیت خاطر خواهد داشت. پس برای اینکه هدف‌گذاری هوشمندانه‌ای در زندگی داشته باشیم، بهتر است ابتدا تعادل را در زندگی برقرار کنیم. تعادل از کلمهٔ عدل گرفته شده و به معنای برقراری عدالت است. افرادی که قصد برقراری تعادل در زندگی را دارند، ابتدا باید هدف زندگی‌شان را مشخص کنند؛ پس از تعیین هدف، برنامه‌ریزی معینی داشته باشد تا زندگی‌شان تعادل پیدا کند. تعادل بین کار و زندگی باعث می‌شود شما فرصت کافی برای خانواده داشته باشید و بتوانید در کنار آنها باشید. دربارهٔ تعادل ابن‌منظور در لسان‌العرب می‌گوید: اعتدال، رعایت حد متوسط و میانه در بین دو حال است از جهت کمیت و مقدار و از جهت کیفیت و چگونگی.
هر چیزی که تناسب در آن رعایت شـده بـاشد، بـه آن معتـدل گفته می‌شود.
تعادل در اصطلاح از نظر بعضی روایات به این معناست که از سویی انسان به کارهای خیر اشتغال و اهتمام داشته باشد و از سویی دیگر، از امور شر اجتناب و احتراز نماید.
شاخص‌های یک زندگی متوازن
اول: ریسک‌پذیری؛ به این معنا که تمایل به ارزیابی و پذیرفتن خطرِ تغییر نه تنها زندگـی ما را بهبود می‌بخشد، بلکه انرژی بیشتری را به ما القا کرده و آگاهی بیشتری نسبت به چیستی زندگی احساس خواهیم کرد.
اذعان به اینکه تعادل ضروری است و بازآفرینی زندگی ارزش این‌همهٔ خطر را دارد.
دوم: تصمیم آگاهانه برای ایجاد تعادل؛ تصمیم آگاهانه به این معناست که انتخاب واقعیت به‌عنوان مبنای تصمیم‌گیری، دومین گام متعادل‌شدن است. دستیابی به تعادل به ما امکان می‌دهد به اهداف زندگی‌مان برسیم و در عین حال استرس کمتری برای انجام داشته باشیم.
سـوم: وقت تعیین‌شده؛ وقت تعیین‌شده به این معناست که همهٔ ما فراموش می‌کنیم برای فلان کار فلان وقت را مشخص کرده و برنامه‌ریزی نموده بودیم؛ ازهمین‌رو، تجدید تصمیمات در روز و لحظه‌به‌لحظه به ما این امکان را می‌دهد که به جای اینکه انتظار داشته باشیم همه‌چیز یک‌شبه تغیـیر کند، تغییـرات را کم‌کم و پله‌پله آغاز کنیم.
چهارم: زندگی هدفمندانه؛ زندگی هدفمندانه یعنی اینکه مسایل و امورات زندگی‌تان را تقسیم‌بندی کنید و برای هر بخش یک هدف خاص تعیین کنید. باید اهداف واقع‌بینانه‌ای در تمام زمینه‌های زندگی خودتان داشته باشید تا به خود کمک کنید و به‌خاطر بسپارید که هدف نهایی شما برقراری تعادل و رسیدگی به اهداف تعیین‌شده است.
اهداف تعیین‌شده‌تان به طور مثال روابط شما، اهداف تحصیلی شما، امورات و عواید مالی شما می‌تواند باشد.