طبیعی است که همه دوست دارند به موفقیتهای بزرگ دست یابند و رسیدن به مقام و منصب بالا جد و جهد بیشتر میطلبد، بخصوص برای هنرمند مهاجر، رسیدن به قلههای موفقیت به آسانی میسر نیست اما تلاش، پشت کار و استقامت همیشهگی میتواند یکی از عوامل کامیابی و رستگاری و رسیدن به هدف باشد که حتا آوارهگی و مشکلات فراوان نمیتواند مانع عشق و علاقه هنرمند به هنرش شود. در این شماره، توجه شما دوستداران هنر را با نقاش توانای کشور جلب میدارم، هنرمند که استعداد، مهارت و توانایی هنری اش قابل تحسین وتمجید است وسختیهای مهاجرت نتوانست مانع او شود و با تلاش و پشتکار توانست جایگاه و اعتبار هنری اش را در صف هنرمندان ماهر و توانای کشور پیدا کند.
س: در نخست شهروندان میخواهند بدانند ایوبی کیست؟
پ: اسم ام ابوبکر، تخلص ام ایوبی و در شهرآرای کابل زاده شده ام، مکتب را در لیسه نادریه «عمر شهید» به پایان رسانیده شامل دانشکده هنرهای زیبای دیپارتمنت نقاشی شدم و بعد از مدت کوتاه غرض ادامه تحصیل در رشته فلسفه، از کشور خارج شدم و به درجه ماستر در رشته هنر نقاشی تحصیلات خود را به پایان رسانیدم و دو باره بعد از ختم تحصیل عازم کشود گردیدم. بعد از شروع جنگهای داخلی، وطن را ترک کردم و فعلا در کشور شاهی هالند از 22 سال بدینسو با خانواده ام زندهگی میکنم و در این مدت همیشه مصروف هنر نقاشی بودم.
س: چطور به هنر نقاشی رو آوردید وکدام انگیزه باعث شد که از میان این همه هنرها، هنرنقاشی را انتخاب نمودید؟
پ: از سن چهار سالهگی به این هنر علاقمند بودم و کار میکردم، بعداً در مکتب ابتدائیه وقتی معلم رسم، نقاشی میکرد و ما آنرا کاپی میکردیم، نخستین تشویقهای معلم رسم انگیزه شد که من زیاد تر به این هنر توجه کنم.
س: در آثار شما جامعه، چه اندازه تاثیرگذار است؟
پ: قسمیکه میگویند، در اصل هنر زائیدهی جامعه و بازتاب دهنده محیط هنرمند است. هنرمند در آثار خود زندهگی اجتماعی را منعکس میسازد، گرچه 22 سال میشود که در شهر آمستردام هالند بسر میبرم، مگر اکثر آثارم بازتاب دهنده فرهنگ، تمدن و طبیعت سرزمین ام افغانستان میباشد و از این جا با فرهنگ میهن خود و از پنجره فرهنگ افغانستان به دنیا نگاه میکنم و تابلو هایم اکثرا سوژههای میهنی دارد که نشانه دهنده تاریخ چند هزار ساله سرزمین ما میباشد.
س: آثار هنری شما در کدام نمایشگاهها راه یافته است؟
پ: برای اولین بار که تنها 12 سال سن داشتم، نقاشی هایم را در نمایشگاه آثار نقاشی گروهی که به مناسبت جشن استقلال کشور، از طرف اطلاعات و فرهنگِ آنزمان در سالون زیبای شاروالی کابل تدویر یافته بود به نمایش گذاشتم و آخرین نمایشگاه ام، در شهرداری امستردام هالند در سال 2019 برای 3 ماه برگزار شده بود و بیشتر از 30 اثر ام که همه از تاریخ زیبای سرزمین ام قصه میکرد به نمایش گذاشته شده بودند. در این مدت که در هالند هستم، بیشتر از صد نمایشگاهِ نقاشی در شهرهای مختلف هالند برگزار کرده ام، همچنان باید تذکر داد که به شکل دوام دار در چندین گالری در شهر امستردام تابلو هایم به نمایش گذاشته شده است.
س: کدام یک از آثارتان را بیشتر میپسندید؟
پ: اگر چه آثارم علاقمندان خود را دارند، مگر خودم تا به حال هیچ کدام شان را نپسندیده ام، چون اگر پسندیدم دیگر به کارم خاتمه میدهم، من جستجوگرم تا هنرمند.
س: شما که در دیا غربت به سر میبرید چه مشکلاتی فراروی هنر تان قرار دارد؟
پ: زمانی که شما از سرزمین خود رانده میشوید و به یک کشور بیگانه پناهنده میشوید، همه چیز بیگانه است مردم، زبان خیابانها ساختمانها آب و هوا و از همه مهمتر، به تو مثل یک قربانی مینگرند. داکتر اکرم عثمان درباره مهاجر شدن خود گفته بود: وقتی به سویدن بار اول رسیدیم شب بود همه جا تاریک طبعیت معلوم نمیشد، وقتی صبح بیدار شدم دیدم همه چیزطبعیت هموار است و هیچ کوه وجود ندارد آنگاه دانستم که دیگر پشت ما در کوه نیست. درینجا درغرب خصوصا برای طبقه هنرمند مشکلات و حالات مختلف به وجود میاید. یک تعداد دچار افسردگی میشوند، تعدادی کار شان را ترک میکنند، شماری حتا دست به خودکشی میزنند. به نظر من انسان باید جایگاه خود را در درون خود تعین کند. برای من هم خیلی مشکل بود، مگر با پشت کار به کار خود ادامه دادم و فعلا جایگاه و اعتبار هنری خود را در صف هنرمندان اینجا پیدا کرده ام.
س: به جز نقاشی، مصروف چه فعالیتهای دیگری هستید؟
پ: به جز از نقاشی، مسئول یک انجمن هنری تحت نام « آوا» میباشم. در این انجمن ما نمایشگاههای گروهی را در کشورهای مختلف راه اندازی میکنیم و به بیرون مرزیها نشان میدهیم که کشور ما دارای فرهنگ غنی و معتبر است. همچنان میخواهم این انجمن یک پل ارتباط هنری بین هالند و افغانستان باشد.
س: در مورد پیشینهی هنرنقاشی در افغانستان بگویید؟
پ: هنر نقاشی در افغانستان پیشینه وتاریخ دور و درازی دارد توضیحات زیاد در ادوار مختلف تاریخ دارد که شاید درینجا نگنجد، مگر موضوع جالب اینکه حتا در حدود قرن 3 میلادی در داخل مجسمههای بامیان نقاشیهای وجود دارد که در آن از رنگ روغنی استفاده شده است.
س: آیا محیط مهاجرت در آثار هنری شما تاثیر گذار بوده است؟
پ: بلی تاثیرهای فراوانی داشته و دارد، سوژهها و دغدغه هایم زیاتر از مهاجرت است. در میان دو فرهنگ زندگی کردن و آثار تولید نمودن هم تاثیرات خود را داشته است، که تاثیرات مثبت و جالبی دارد. مثلاً من در امستردام در مقابل منزل « رمبراند وان راین » بزرگترین نقاش قرن17 میلادی زندهگی میکنم، من از طفولیت که با کارهایش کم و بیش آشنایی داشتم و از علاقمندان کارهای هنری اش بودم و حالا هر روز خود را در مقابل منزل او که فعلا موزیم است میبینم و آن خوابهای طفولیتم را زنده میسازد و برایم انرژی و هوا تازه میدهد.
س: اگر امکان داشته باشد در مورد سبکهای هنر نقاشی به دوستان معلومات دهید، شما خود بیشتر به کدام سبک نقاشی علاقمند هستید؟
پ: قرن 20 و 21 پر از مکتبهای نقاشی در جهان است. در دورههای مختلف تاریخی، سبک ها و مکتبهای مختلف به وجود آمده است، بعضی مکتبها دوره طولانی را طی میکنند و بعضی کتبها در همان دوره بوجود آمده میمیرند، مثلاً طولانی ترین مکتب هنری را امپرسئونیزم دارد که اضافه تر از 150 سال عمر دارد و تا به حال از این مکتب پیروی میشود. در زمانِ که امپرسونیزم به وجود آمد موازی به آن مکتب دیگری بنام پونتیزم یا نقطه گذاری توسط هنرمندی بنام سین یاک ایجاد شد که با مرگ هنرمند مکتب او هم از بین رفت. سبک مورد علاقه ام همین امپرسئونیزم میباشد، واژهی امپرسئونیزم، سبکی است که در دهه 1870 در فرانسه آغاز شد. نام امپرسئونیزم از تابلوی «کلودی مونه » بنام امپرسئون طلوع آفتاب گرفته شده است. امپرسئون به معنی تاثیر یا دریافت شخصی است. امپرسئونیستها میخواستند تاثیر نور و سایه را بالای اشیا نشان دهند، آنها نور را مهمترین عنصر در نقاشی میدانند.
س: آثار کدام نقاشانِ معروف را میپسندید؟
پ: در افغانستان، نقاشیهای مرحوم استاد غوث الدین خان را دوست داشتم و دارم و همچنان نقاشی های استاد برشنا را نیز میپسندم. از هنرمندان خارج کشور نقاشیهای وان گوگ نقاش دوره امپرسئونیزم هالندی تبار و نقاشیهای رامبراندت نقاش قرن 17 هالندی را دوست دارم.
س: به نظر شما پیوند نقاشی با سایر هنرها چه گونه بوده، هنر مند، درخلق آثار نقاشی از چه الهام میگیرد؟
پ: ریشه و سرچشمه تمام هنرها یکی است، تنها کاربرد موادی هنری چون: صوت، ماده، نور، رنگ و لفظ است که هنرها را متفاوت میسازد. مثلاً از صوت موسیقی پدید می آید، از الفاظِ موزون شعر و از رنگ و نور تابلو نقاشی شکل میگیرد. مثلاً خودم دوست دارم در وقت خلق کردن تابلو، موسیقی کلاسیک بشنوم و خودم در عین کار بعضی روابط و ریتمهای مشترک را احساس میکنم و موسیقی برایم کمک میکند. هنرمند برای خلق آثار خود از پدیدههای اجتمایی، عدالت و بی عدالتیها و یا بعضی وقتها از حالات و عواطف درونی خود چون: ترس، نفرت، عشق و اضطراب الهام میگیرد.
((سهیلا سادات))