بعضی ها به این باورند که خانواده های افغانی از تعطیلات آخر هفته شان به درستی استفاده کرده نمی توانند. اکثر آن ها رخصتی آخر هفته را در خانه سپری می کنند. اما جمعه گذشته " چکری " باغ وحش کابل زدم. آنجا خانواده هایی را دیدم که برای تفریح و گردش به باغ وحش آمده بودند.
عزیز گل ثاقب آمر عمومی باغ وحش کابل می گوید که در سال گذشته 700 هزار نفر از باغ وحش کابل دیدن نمودند که از آن جمله 35 هزار آن را کدکان، شاگردان مکتب و محصلان پوهنتون ها تشکیل می دادند.
وقتی که در باغ وحش کابل داخل می شویم با انواع حیوانات زیبا و وحشی مثل شیر، خرس، گورخر، آهوهای غزال، فیل، شادی، شتر، خوک، گرگ، روباه، باز، باشه، کبوتر، عقاب، طوطی، طاووس، بوم و غیره رو به رو می شویم. آدم هوس می کند ساعت ها کنار قفس ها بایستد و حیوانات را نگاه کند.
در زمان جنگ های داخلی و رژیم طالبان، باغ وحش کابل بشددت آسیب دیده بود. اما حالا باغ وحش کابل باز سازی شده است. قفس های جدید برای حیوانات و کلینیک حیوانی برای تداوی آن ها داخل باغ وحش شده ساخته شده است. پیاده رو هایش موزاییک و سنگ فرش شده اند، دارای پارک های زیبا و کوچک می باشد.
باغ وحش کابل بر علاوه که یک مکان تفریحی است، مرکز علمی تحقیقی و جانور شناسی نیز می باشد. در باغ وحش کابل صد نوع حیوان نگهداری می شود که شامل خزنده، پرنده و آبزی می باشد. تعداد مجموعی اش به 600 حیوان می رسد. در سال 2009 باغ وحش کابل عضو باغ وحش های بین الملی را به دست آورد. حیوانات این باغ وحش زیادتر از خارج وارد و تعدای از این حیوانات مثل گرگ از ولایت های افغانستان نیز جمع آوری شده است.
باغ وحش کابل در سال 1346 از طرف خانواده ی " ظاهر شاه " ساخته و رییس افتخاری آن سردار نادر بود. این باغ وحش در میان دو کوه شیر دروازه و کوه آسمایی موقعیت داشته و چوک تاریخی دهمزنگ در شمال و منار علم و جهل در حاشیه جنوبی آن قرار دارد.
شاه برات 53 ساله، 35 سال است که در باغ وحش کار میکند. اکنون او مسوول قفس خرس ها می باشد. او یک پیر مرد مهربان است. حیوانات را دوست دارد. زمانی که راه می رود احتیاط میکند که مورچه ها را زیر پا نکند. او برایم می گوید که تمام حیوانات را دوست دارد، اما « شیر» را زیادتر چون « پادشاه جنگل» و خیلی مغرور است.
شاه برات از مرگ خرسی که چند سال پیش در باغ وحش از بین رفته بود برایم قصه می کند. وقتی در باره خرس حرف می زند، از میان کلماتش این چنین تعبیر می شود که خرس را خیلی دوست داشته است. او با غرور می گوید: « شیر را هم لمس کردید».
حاجی صالح محمد با نواسه اش مجتبی 5 ساله برای تماشای حیوانات در باغ وحش آمده اند. او را در کنار قفس شیر می بینم. او شیر را برای نواسه اش نشان می دهد و می گوید که بخاطر مجتبی امروز آمده ام. او 60 ساله، دکانی در مندوی دارد. او می گوید که بعد از انقلاب بار اول است که در باغ وحش آمده است.
فرید همراه دو همسر و دو فرزندانش احمد الله و نفیسه به باغ وحش نیز آمده اند. امسال فرید تا هنوز سه بار است که با خانواده اش از باغ وحش دیدن می کند. او مثل حاجی صالح دکان خوارکه فروشی دارد. فرید از همه حیوانات « شادی» را زیادتر دوست دارد چون می گوید که شوخ است و شوخی می کند.
هر چند که باغ وحش در گذشته ها مربوط خانواده های شاهی بود، اما امروزه از هر قشر جامعه به باغ وحش کابل می آیند و حیوانات را تماشا می کنند. من زمانی که از باغ وحش کابل بیرون می شوم، چشمم به مجسمه یک شیر کنار دروازه می افتد، آن گاه تراژدی « شیر مرجان» در ذهنم خطور می کند.